امانت و خلافت حق مسلم امیرالمؤمنین علیه السلام بود و خدای متعال این حق را به علی علیه السلام اختصاص داده بود.
رسول اکرم صلی ا... علیه و آله وسلم نیز در دوران رسالتش بارها و بارها به این مهم اشاره نموده و مردم را از ولایت و سرپرستی امیرالمؤمنان علیه السلام پس از خود آگاه نموده بودند.
 
با این وجود، وقتی موسم آزمایش و امتحان مردمان فرا رسید، برخی از سر جاه طلبی و گروهی به خاطر بیم از ظالمان که هر دو ناشی از ضعف ایمان بود از حق علی علیه السلام چشم پوشی کرده، این حقیقت الهی را نادیده گرفتند.
برخی این سخن را بر زبان می رانند که اگر امامت و خلافت حق امیرالمؤمنین بود، چرا حضرتش خود به دفاع از حق خویش نپرداخت و برای آن اقدامی ننمود؟
 
 گوینده این سؤال یا نا آگاه است و یا مغرض. و روی سخن ما با نا آگاهان است! اگر کسی به مطالعه زندگی مولایمان علی علیه السلام بنشیند و آن چه تاریخ از سخنان نغز و شیوایش ثبت کرده را در نظر آورد، شواهد بسیاری را مشاهده خواهد نمود که در ضمن آن علی علیه السلام به غصب حق خود تصریح نموده است، امیرالمومنین علیه السلام امامت و خلافت را حق مسلم خویش می دانستند ولی از حق غصب شده ی خود، آنچنان دفاع نمودند که خدای متعال بدان راضی بود و هیچ گونه اقدام خود سرانه ای ننمودند، علی علیه السلام برگزیده الهی بود، نه بشری عادی لذا عملکردش برای حق مبنی بر بینشی عالمانه و مورد رضایت خدا و رسولش صلی ا... علیه و آله و سلم بود.
شواهد روشن تاریخ گواه صدق سخنان پیشین است.
 
رسول خدا صلی ا... علیه و آله در زمان حیات خویش، در مواقع گوناگون از اوضاع پس از رحلتشان خبردادند. از جمله در روز غدیر، هنگام اعلان عمومی ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، همان جا که وجوب پیمان با حضرت علی علیه السلام را از سوی خدا ابلاغ می فرمودند: از غصب این مقام و درآوردن آن به صورت فرمانرواییو سلطنت خبر دادند.
 
الا سیجعلون الامام بعدی ملکا و اغتصابا
 
آگاه باشید به زودی پس از من امامت را با پادشاهی جا به جا نموده آن را غصب می کنند.
 
لذا امیرالمؤمنین علیه السلام و شیعیان حضرتش می دانستند که این حق غصب خواهد شد.
 
و علی علیه السلام می دانست که در برابر حق غصب شده اش باید صبر کند. صبری که عهد میان او و خدا و رسول صلی ا... علیه و آله بود و علی علیه السلام به این عهد پایبند بود.
 
پیامبر اکرم صلی ا... علیه و آله با امیرالمؤمنان علیه السلام عهد فرمود که در برابر از میان رفتن حق مسلم خود و غصب خمس،صبر پیشه سازد و خشم را فرو برد و امیرالمؤمنین پذیرفت. طرف/23
 
پیامبر صلی ا... علیه و آله از آینده چنین خبر دادند:
 
.... پیوسته من و پیامبران قبل از من، گرفتار کسانی بودیم که ما را آزار داده اند (بحار ج 7/ کمپانی ص 318/ مقرم ج1)
 
.... دخترم! تو بعد از من مظلوم واقع خواهی شد از حق خود محروم می شوی، (مقاله علامه مقرم ص 319/ به نقل از کشف الغمه ص 148)
 
یا علی وای بر کسی که بر او (فاطمه) ظلم کند، بدبخت آن که حقش را به ستم بگیر، بد عاقبت آن که حرمتش را در هم شکند، جهنم جاودانه برای آن که در خانه اش را آتش زند و همسرش را بیازارد... طرفص 29/ مفرم ص 322
 
علاوه بر این از جانب خدا برای حضرت علی علیه السلام وظایف مشروطی فرمودند: که بخشی از آن چنین است:
اگر یاورانی یافتی.... به مجاهده بپرداز... (بحار 419/29) و به گواهی تاریخ، علی یاوری نیافت...
پس به هنگامی که امر امکان پذیر شد با شمشیر اقدام کن... احتجاج 292/291 و علی امر را امکان پذیر نیافت...
 
برخلاف تصور برخی، این سؤال و پرسش هایی از قبیل آن موضوع تازه ای نیست. از همان روزگاران پیشین، مخالفان آن را بر سر زبان ها می راندند وگاه دوستان بی اطلاع نیز به دنبال پاسخ برای آن بوده اند.
 
شخصی در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام همین سؤال را از خود حضرت پرسید، حضرت فرمودند: آگاه باشید! قسم به کسی که دانه را شکافت و زندگان را آفرید، اگر در آن روزی که با ابوبکر بیعت شد همان کسی که تو ای پسر قیس! مرا برای بیعت با او نکوهش می کنی، چهل نفر با معرفت می یافتم که معرفتشان نظیر آن چهار نفری که داشتم می بود هرگز دست نگاه نمی داشتم و با قومی به مبارزه بر می خواستم. لیکن حتی پنجمین نفر را نیافتم.
 
 ای پسر قیس! به خدا سوگند اگر این چهل نفری که با من پیمان بستند وفا می کردند و صبحگاهان سرتراشیده قبل از آن که بیعت ابوبکر بر من لازم می آید بر در خانه ام می آمدند همانا با ایشان به مقابله بر می خاستم و قضاوت را بر نزد خدا می بردم. نیز اگر قبل از بیعت با عثمان یاورانی می یافتم با ایشان می جنگیدم و قضاوت را به نزد خدا می بردم. (بحار 741- 470/29)
 
در جایی دیگر حضرت شرایط خود را چنین بیان می فرماید:
 
... پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود. و با دیدگان خود می نگریستم که میراثم را به غارت می برند...(نهج البلاغه خ 3)
 
 
علی صبوری ورزید و شیعیانش از او تبعیت نمودند. و چون مورد سؤال و یا سرزنش واقع شد، پاسخ داده و شیعیانش او را تبعیت نمودند، و امروز نیز علیرغم موضع گیری های تند و اتهامات ناروایی که نسبت به او و خاندان و شیعیانش روا می دارند باز تنها سلاح شیعیان علی برهان است...

http://www.kanoon-ansar.ir